Wednesday, December 22, 2010

Buddhism, Religion without a god

A religion without a god? How could that be? And how could it have captivated millions of people in so many countries for so many centuries?
In its 2500 year history Buddhism has grown from a tiny religions community in northern India into a movement that now spans the globe.
Buddhists love to tell stories. Buddhism as the elaboration of a series of stories. The stories begin with the rich religious culture of India.
Siddhartha Gautama was born into a princely family and a life of luxury in India in 566B.C. At age of 29 he determined to seek the truth about life and death. He left his wife and son and became a wandering ascetic.
After years of struggle, he came to the pivotal moment in his life. As he sat under a banyan tree, he "woke up" to the meaning of life (" Buddha" means "Awakened one").
This awakening was the realization that "all of life is suffering" and that freeing the mind from the cycle of birth and death leads to the inner peace of nirvana .
The stories then examine Buddhism after the Buddha's death. They trace the interpretation of his teaching or dharma, and the development of the early buddhist community.

A REMARKABLE CAPACITY OF CHANGE
As they adapted to new challenges in India and the rest of Asia, Buddhist beliefs went through significant, even radical, changes;

* Early Buddhism was a tradition of self reliance; awakening came solely on the basis of one's own efforts , if it came at all .But in the Mahayana movement, Buddhists emphasized the importance of compassion and concern for others.

* As Mahayana buddhism spread across India and central Asia, it added the concept of celestial bodhisattvas.

* In China, Buddhism became more respectful of duties to the family and the ancestors.

*In Japan, the Buddhas were reconciled with local deities, or kami.

* Today, almost every variety of Buddhism has been adapted for an American.

BELIEF IN LIMITLESS pOSSIBILITIES
The Buddhist ability to embrace change may seem puzzling to Western minds. But change lies at the very core of Buddhism.

The Buddha himself espoused the doctrine of "no-self," a belief that there is no such thing as a permanent identity.

Buddhists believe the concepts of no-self and emptiness are far from negative; They invest their religion, and life itself, with limitless possibilities.

Saturday, December 18, 2010

با تشکر از حامد جان فرهاد که این مطالب زیبا را برای ما فرستاده اند

این نوشته های کوتاه یک دنیا معنی دارد

پرویز شاپور

http://picture.marshalclub.org/Archive/2010/12/9/SHAPOOOOOOOOOR.jpg

پرویز شاپور نویسنده ایرانی است. شهرت او به دلیل نگارش نوشته‌های کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دارند.

در سال های ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، نوه خاله مادرش که پانزده سال از او کوچک ‌تر بود، ازدواج کرد. آنها اهواز را برای زندگی مشترک انتخاب کردند. در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ پسرشان به نام کامیار متولد شد که فروغ دراشعار خود به اواشاره کرده، و شاپورنیز از«کامی» ب عنوان نام مستعار وی استفاده میکرده‌ است. رابطه زناشویی این دو به خاطر دخالت‌های نزدیکان در سال ۱۳۴۳ به جدایی کشید.
پس از جدایی از فروغ ، شاپور هرگز دوباره ازدواج نکرد و تا آخرعمرهمراه با کامیار و دکتر خسرو شاپور برادرش در یک خانه قدیمی زندگی می‌کرد وی در ۶ تیر ۱۳۷۸ در بیمارستان عیوض‌زاده تهران بستری شد و درساعت ۶ صبح ۱۵ مرداد درگذشت.آرامگاه پرویز شاپوردر قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران است.

مادر «شاپور» می‌گفت: «شصت سال بچه بزرگ کردم، یک کلمه حرف حسابی از دهانش نشنیدم.» ولی همین حرفهای ناحساب شاپورکه با اسم «کاریکلماتور»، از مجموعه ها و جنگ های هنری و ادبی سر در می‌آورد، از بهترین و طنازانه ترین ستون های این مجلات بود. این کاریکلماتور است که اسم شاپور را به ادبیات مدرن ایران سنجاق کرده.



در زیر چند نمونه از کارهای شاپور را می خوانیم:





بار زندگی را با رشته عمرم به دوش می کشم.



زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود.



جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می کند.


برای مردن عمری فرصت دارم.


اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم.

ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند.


با اینکه گل های قالی خارندارند ، مردم با کفش روی آن پا می گذارند.



سایۀ چهار نژاد یک رنگ است.


به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.

قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست. نوشته شده روی سنگ مزارش


به نگاهم خوش آمدی.

قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.


هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد



اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.


روی هم رفته زن و شوهر مهربانی هستند!



· به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.



· برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم



· گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.



· غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد



· بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!



· باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده ، به آبپاش مرخصی داد.



· - قطره باران غمگین روی گونه ام اشک میریزد



· فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی شوند.



· - در خشکسالی آب از آب تکان نمی خورد.



· - رد پای ماهی نقش بر آب است



· گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند



· با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود ، پارو ساختم



· با سرعتی که گربه از درخت بالا می رود، درخت از گربه پایین می آید



· دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند



· پرگاری که اختلال حواس پیدا می کند بیضی ترسیم می کند.



· . آب به اندازه ای گل آلود بود که ماهی ، زندگی را تیره و تار میدید

Wednesday, December 15, 2010

Parvize Shabaze



بعد از سلام از همه عزیزان خواهش میکنم تا این ویدیو را ببینند و در سایت انترنیتی آن بروند و از اشعار مولانا خصوصآ با تحلیل و تفصییر آقای شهبازی لذت فراوان خواهی برد و میتوان خود را یافت و از بسیاری مشکلات ذهنی و روحی خود را نجات داد

Sunday, December 12, 2010

شکر نعمت

آن درخت دور به من لب خند کنان امروز گفت
مرغ صبح آمد به شاخم از قضاشکرانه گفت
روز دیگرام شروع شد شادمان با شکر گفت
تا نباشم غمگین از کس بد نگویم دانه گفت
دادی ام راه چمن و باغ و بوستان بی شمار
قدر نعمت های افزون هر نفس شاهانه گفت
آنقدر این مرغ خوشخوان از قضا شکرانه گفت
که آن درخت سر بلند با پیچ و تاب مردانه گفت
من که زین مرغ هوا صد بار آسوده ترام
چند نهادم سر به خاک از دل بدان شکرانه گفت
من که مغرور و بلندام سر به آسمان میبرم
فخرو نعمتم زریشه ست واین بسی صبرانه گفت
از شنید این سخن بر خود بلرز آمد تنم
من که با فهم و شعور ام از کدام شکرانه گفت
من که دارم نعمت مرغ و درخت هر دو به بر
سر نهاد درخاک جمیله و صد هزاران شکر گفت

Tuesday, December 7, 2010

کودکی

روان شناسان می گویند کودک ، کوچک شدهٔ بزرگسالان نیست بلکه شخصیتی مستقل و هویتی جداگانه است . این هویت خاص، و یژگی های منحصر به خود دارد که برخی از آنها بدین قراراست
کودک ،عواطفی پاک و روحی لطیف دارد
کودک ، کنجکاو و عاشق دانستن است
کودک ، صبر و تحمل را نمی پسندد
کودک، در بیان خواسته ها و ابراز مقاصد خود صریح و صادق است
کودک، کینه توزی و غرض ورزی نمی کند
کودک ، ریا و تزویر نمی کند
کودک در زمان حال زندگی می کند و به ماضی و مستقبل نمی اندیشد
کودک ، اهل محافظه کاری و خطر گریزی نیست
کودک ،تعصب نمی ورزد
کودک، آماده آموزش و فراگیری است

Monday, December 6, 2010

http://www.quizyourprofile.com/guessyournumber.swf

Helpful Tools for fighting Depression

Physical Self-care
*****************
Balanced Diet
Adequate Rest & sleep
Physical Activity
relaxation Practice
daily Routine

Catching & Challenging negative thoughts
**************************************
Identifying Thinking Distortions
Using Track You Thoughts log
Identifying Core Beliefs
Using Affirmative Self-Statements

Increasing Pleasurable Activities
******************************
Pleasant activities List
planned Pleasant Activities
Pleasure Prediction

Increasing Social Support
************************
Identifying supportive people
Asking for what you Want
Saying "NO"
Social Activities List
Public event : Connecting with people doing an activity in common.

چند مطلب از حامد فرهاد

هفته دوست يابي

يكي بود يكي نبود، يك بچه كوچك بد اخلاقي بود. پدرش به او يك كيسه پر از ميخ و يك چكش داد و گفت هر وقت عصباني شدي، يك ميخ به ديوار روبرو بكوب. روز اول پسرك مجبور شد 37 ميخ به ديوار روبرو بكوبد. در روزها و هفته ها ي بعد كه پسرك توانست خلق و خوي خود را كنترل كند و كمتر عصباني شود، تعداد ميخهايي كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصباني شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخها را در ديوار سخت بكوبد. بالأخره به اين ترتيب روزي رسيد كه پسرك ديگر عادت عصباني شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش يادآوري كرد. پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزي كه عصباني نشود، يكي از ميخهايي را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد. روزها گذشت تا بالأخره يك روز پسر جوان به پدرش روكرد. گفت همه ميخها را از ديوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواري كه ميخها بر روي آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد پدر رو به پسر كرد و گفت: دستت درد نكند، كار خوبي انجام دادي ولي به سوراخهايي كه در ديوار به وجود آورده اي نگاه كن اين ديوار ديگر هيچوقت ديوار قبلي نخواهد بود. پسرم وقتي تو در حال عصبانيت چيزي را مي گوئي مانند ميخي است كه بر ديوار دل طرف مقابل مي كوبي. تو مي تواني چاقوئي را به شخصي بزني و آن را درآوري، مهم نيست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهي گفت معذرت مي خواهم كه آن كار را كرده ام، زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. يك زخم فيزكي به همان بدي يك زخم شفاهي است. دوست ها واقعاً جواهر هاي كميابي هستند ، آنها مي توانند تو را بخندانند و تو را تشويق به دستيابي به موفقيت نمايند. آنها گوش جان به تو مي سپارند و انتظار احترام متقابل دارند و آنها هميشه مايل هستند قلبشان را به روي ما بگشايند . اين هفته، هفته دوستيابي ملي است، به دوستانتان نشان دهيد چقدر براي آنها ارزش قائل هستيد. يك نسخه از اين نوشته را براي هركسي كه او را بعنوان دوست مي شناسيد بفرستيد، حتي اگر آنها را براي دوستي كه خودش اين متن را براي شما فرستاده است، بفرستيد. اگر مجدداً اين متن به خودتان بازگشت ، بمعناي آن است كه شما در يك دايره اي از دوستان خوب قرار گرفته ايد...


شما دوست من هستيد و من به شما افتخار مي كنم.

لطفاً اگر من در گذشته در ديوار (احساسات) شما حفره اي ايجاد كرده ام مرا ببخشيد.

Wednesday, November 24, 2010

Happy Thanksgiving

Happy Thanksgiving to all and god bless all of you with your family .

From, Anne Graham

Anne Graham Lotz, an author, lost sleep because she got robbed of everything in her house. . . Then she fell asleep counting her blessings. Here is the alphabetical list of gems that she came up with -- 26 blessings in all:

She realized she was --
Accepted . . . Beloved . . . Chosen . . .
Delivered . . . Enlightened . . . Forgiven . . .

She discovered she had --
Grace . . . Hope . . . Inheritance (eternally now) . . .
Justification . . . Knowledge . . . Love . . .
Mercy . . . Nearness . . . Oneness . . .
Peace . . . Quickening of the Spirit.

She reminded herself she was --
Redeemed . . . Sealed . . .
Treasured . . . United . . .
Validated (as authentic child) . . .

In conclusion, she decided she had --
His Wisdom (in love) . . .

And one day she would be --
eXalted (with the Presence)
(Yawning with Yahweh)
z z z z z z z z z z z z z z

That's one way of counting our blessings.

Sunday, November 7, 2010

ذوق و سلیقه لاری داری در افغانستان


در باره زبان فارسی

این یادداشت در ستون «کارگاه شعر» صفحه هنر یک شنبه 10 آبان 1389 در روزنامة قدس چاپ شد و اینک پیشکش خوانندگان وبلاگ می‌کنم.

حکایت تلخ آنچه در قرنهای اخیر بر سر زبان فارسی و فارسی‌زبانان آمد، در این مجال کوتاه بازگفتنی نیست‌. این قدر می‌توان گفت که به سبب ناملایماتی که قلمرو زبان فارسی از هر جانب دید، این زبان در بسیاری از سرزمینهایی که روزی در سیطره داشت‌، برافتاد و در بسیاری نیز با تنگناهایی روبه‌رو شد.


مردم هندوستان‌، آسیای صغیر و پاره‌هایی از سرزمینهای ماورأالنهر، زبان فارسی را از کف دادند. در تاجیکستان‌، زبان و ادب فارسی باقی ماند، ولی خط آن بدل شد و در افغانستان این زبان در قرنهای اخیر نامهربانیهای بسیاری از سوی دولتمردان این کشور دید.

نیمة اول قرن حاضر خورشیدی را می‌توان دوران اوج افتراق میان فارسی‌زبانان دانست‌، چون در همه جای خارج از ایران سیاستهای ضد فارسی حاکم بود و در ایران نیز گرایشهای ناسیونالیستی‌، اجازة نگاه به بیرون مرزها را نمی‌داد. چنین بود که بسیاری از فارسی‌زبانان در بی‌خبری از همدیگر به سر می‌بردند و اگر هم گاهی گفت‌وگویی میان آنان برقرار بود، بیشتر از نوع جدال بر سر مفاخر زبان و ادب فارسی بود که از کجایند و به چه کشوری تعلّق دارند.

ولی یکی دو دهه است که گویا فارسی‌زبانان کشورهای مجاور در پی بازیافتن همدیگر و ایجاد نوعی وفاق هستند. و بیجا نیست اگر بگوییم که مبشّران این وفاق و همدلی‌، شاعران بوده‌اند.

حضور جمع وسیعی از مردم افغانستان و نیز تعدادی از اهل ادب تاجیکستان در ایران‌; شکل‌گیری رایزنیهای فرهنگی ایران در کشورهای همسایه و به ویژه تصدّی بعضی از شاعران نامدار ایران همچون علی موسوی گرمارودی‌، محمدحسین جعفریان و علی‌رضا قزوه در مقاطعی در این رایزنی‌ها، زمینه‌های عملی این وفاق را بیشتر کرد، به گونه‌ای که اکنون شاعران فارسی‌زبان این منطقه‌، بیش از همه اقشار و گروههای دیگر با هم ارتباط دارند، شعر همدیگر را می‌خوانند و تبادل تجربه می‌کنند.

اما در دنیای مجازی به سبب سهولت دسترسی‌، این ارتباط بسی محکم‌تر و زنده‌تر شده است و کم کم شاهد برپایی پایگاهها و وبلاگهای ادبی مشترک هستیم‌، مثل وبلاگ تازه تأسیس «شعر فارسی‌زبانان‌».

این وبلاگ از سوی انجمن ادبی بیدل دهلوی وابسته به رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلی تأسیس شده است و ابتکار آن با شاعر توانمند زبان فارسی علی‌رضا قزوه بوده است که چند سالی است مسئولیت این رایزنی را برعهده دارد. البته دو تن از دیگر شاعران نامدار معاصر، سعید بیابانکی و عبدالرحیم سعیدی راد در مدیریت آن با او همکاری دارند.

آنچه در این وبلاگ قابل توجه است‌، یک برنامة مشخص مسابقه‌وار است‌. آن‌گونه که در طلیعة وبلاگ گفته شده است‌، هر هفته پنج شعر از پنج شاعر فارسی‌زبان از کشورهای مختلف در این وبلاگ درج می‌شود و سپس با نظر خوانندگان وبلاگ و مدیران آن‌، یکی از این شاعران به عنوان شاعر هفته معرفی می‌شود. این معرفی سپس به صورت شاعر ماه و شاعر سال نیز ادامه خواهد یافت‌.

نشانی وبلاگ این است‌: irafta.blogfa.com . برای به خاطر سپردن آن‌، بد نیست بدانیم که هر دو حرف‌، مخفف نام یکی از سه کشور ایران‌، افغانستان و تاجیکستان است‌.

ولی ظاهر وبلاگ‌، گذشته از عکسهایی که از چند فارسی‌زبان دارد و نیز پیوندهایی به وبلاگهای بسیاری از شاعران‌، یک قالب تیره‌، دلگیر و دشوارخوان است‌، به گونه‌ای که چشم آدمی به زحمت می‌تواند تا آخر آن را با یک نظر تعقیب کند. امیدواریم که مدیران آن‌، فکری برای جنبة صوری وبلاگ نیز بکنند. (خوشبختانه این امر به زودی رخ داد و اکنون قالب وبلاگ روشن و چشم‌نواز شده است.)

به هر حال تأسیس این وبلاگ گشایش یک پنجرة دیگر در این دیوار کهن ایجاد شده میان همزبانان را نوید می‌دهد. این امیدواری هست که کار با همین جدّیت که شروع شده است‌، ادامه یابد و مشغله‌های گوناگون مدیران وبلاگ‌، آنان را از سرپرستی و به روز ساختن آن باز ندارد.

Paris with Ali and Adam

http://www.youtube.com/watch?v=DS50Kqfwjn8

مطلبی از حامد جان فرهاد

حامد کرزی رئیس جمهور. زنبور بی عسل

محمد قسیم فهیم معاون اول رئیس جمهور. پر ستاره ترین مارشال آسمان کشور

محمد کریم خلیلی معاون دوم رئیس جمهور. اولین مستشار الملک افغان

زلمی رسول وزیر خارجه. کلید مشکل گشای خارجیان

بسم الله محمدی وزیر داخله. وعده دهنده بی عمل

انور الحق احدی وزیر تجارت. ثروتمندترین تاجر بی تجارتخانه

عبدالقدوس حمیدی وزیر فواید عامه. میوه هزار فایده

جماهیر انوری وزیر امور مهاجرین. پدر دلسوز و منفور آوارگان

اسدالله خالد وزیر سرحدات. مسئول اداره مستعمرات افغانستان

ضرار احمد مقبل وزیر مبارزه با مواد مخدر. یگانه حامی معتادان بی پناه کشور

آمنه افضلی وزیر کار و امور اجتماعی. کارگر بانو

حبیب الله غالب وزیر عدلیه. خاتم العادلین

عبدالرحیم وردک وزیر دفاع. جومونگ افسانه ای افغانستان

عمر زاخیلوال وزیر مالیه. شریک دزد و رفیق قافله

غلام فاروق وردک وزیر معارف. همه کاره خود شیرین کن

مخدوم رهین وزیر اطلاعات و فرهنگ. جستجوگر ناموفق فرهنگ ناب افغانی

آصف رحیمی وزیر زراعت. دهقان فداکار

عبدالهادی ارغندیوال وزیر اقتصاد. ترازوی دیجیتال کرزی

جارالله منصوری وزیر انکشاف دهات. همبازی کودکان روستایی

وحیدالله شهرانی وزیر معادن و صنایع. مار سر گنجینه

محمد یوسف نیازی وزیر حج و اوقاف. مرد مومن مسجد ندیده

ثریا دلیل سرپرست وزارت صحت عامه. پزشک خانواده

محمد اسماعیل خان . امپراتور آبها و برقها

صبغت الله مجددی. پدر مقدس دعاگوی ملت

برهان الدین ربانی. رهبر به جا مانده از کاروان شهادت

عبدالرشید دوستم . ناشناخته ترین دلبر

یونس قانونی. چوکی دوست ترین وکیل پارلمان

رمضان بشر دوست. نامزد دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری

Friday, November 5, 2010

چه پروا دارد

دل من بری کدامین سر و سودا دارد
بری این ملک چو بیگانه بدل جاه دارد
یا برآن خاک گهن که در رگم راه دارد
بری وصل من و تو دائم تمنا دارد
این مرا داد همه چیزوزدل هم ممنون ام
مگر از بهری دل من چه پروا دارد
دل من پیش همان هم وطن مظلوم است
که به هر قصه و داستان من سودا دارد
من شکستم زدرخت خویش سا لهای دراز
کی در اینجا غم آن شاخچه یی تنها دارد
من و تو شاخچه یک بیخ ویک بنیاد یم
غیر ما کی غم آن درخت یکتاه دارد
ملک بیگانه نشاید که ترا ملک شود
دل من بری همین است که غوغا دارد
جمیله بری وطن باید ز دل یکجا بود
ورنه کی بری تو و ملک تو پروا دارد

Monday, November 1, 2010

نمید انم

خدایا من نمیدانم اگر گویم که میدانم
گی هستم من چراهستم نمیدانم نمیدانم
ز آب آیم ز خاک آیم نمیدانم نمیدانم
کجا میرم چرامیرم و آخرم نمیدانم
یکی را دیده ام روزی چه با قدرت و با شوکت
دیگر روزاش به زیرخاک نمیدانم نمیدانم
همین دانم که این دو روز به مثلی امتحان برماست
بغییر از این برای چیست نمیدانم نمیدانم
بیا جانا بده عشقی بکن لطفی بشوی اشکی
به جز خوبی چه است معنی نمیدانم نمیدانم
جمیله بس تلاش ها کرد که راز این جهان داند
مگر آخر با خود میگفت نمیدانم نمیدانم

Saturday, October 23, 2010

send by Hamed Farhad

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، آیفون هشت میلیون دالری كه با طلا، پلاتین و الماس پوشانده شده، گران‌ترین موبایل جهان شناخته شد.

استوارت هیوز، طراح انگلیسی كه دستگاههای گران‌قیمت می‌سازد، دو موبایل آیفون 4 اپل را برای یك بازرگان استرالیایی طراحی كرده است.

این دو موبایل با داشتن برچسب قیمت هشت میلیون دالر در صدر فهرست گران‌ترین موبایلهای جهان قرار دارند و هر یك از طلای زرد و پلاتین ساخته شده و 500 الماس بدون نقص دارند كه در كل به صد قیراط می‌رسند.

http://files.afghanpaper.com/pics/201010/201010181500033578.jpg


در این دو موبایل با دكمه مرور با پلاتین و یك الماس 7.4 قیراطی ساخته شده و لوگوی اپل در پشت این موبایل به تنهایی با 53 الماس پوشانده شده است.

آیفون 4 معمولا بسته به میزان ظرفیت ذخیره‌سازی 199 و 299 دالر قیمت دارد و هزینه آن تا پایان قرارداد خدمات دو ساله ممكن است به دو هزار دالر برسد

Tuesday, October 19, 2010

عشق

عشق خیس شدن دو دلداده در زیر باران نیست
عشق اینست که من چترم را روی دلدار بگیرم
و او نبیند ...نبیند و هرگز نداند که چرا در زیر
باران خیس نشده

Look for the good in each day ...

It will never be the same
but I know I' ll go on,
watching the sunset
and the rising of the sun

Reach out to another
who has a special need,
say a kind word,
or do a kind deed

Take laughter when given,
call when someone needs to talk,
write a note of encouragement,
or take a long walk

Remember the good times
and know in my heart,
someday in heaven,
you and I will never again part.

FROM, Betty Mathews Schnell

Saturday, October 9, 2010

معنی زندگی

دلا هر سو که رفتی آسمان بود
همین منظومه با هر سو روان بود
یکی آمد و باز دیگر ز خود رفت
همین آمد و رفت کار جهان بود
یکی شاد و مرفع روزنی داشت
دیگر را رنج و ماتم در عنان بود
ندانم بری چه این همه تکرار
تماشا گر آن همه جهان بود
و آنکه خیری کرد باز معنی دریافت
دیگر جان و دلش بری همان بود
جمیله چون به دل اندیشه را دوخت
به خود میگفت که معنی اش همان بود

چند مطلب از حامد فرهاد

مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر.

هیچوقت به کسی که غم سنگینی دارد نگو " می دانم چه حالی داری " چون در واقع نمی داني.

یادت باشد گاهی اوقات بدست نیاوردن آنچه می خواهی نوعی شانس و اقبال است.



هیچوقت به یک مرد نگو موهایش در حال ریختن است. خودش این را می داند.

از صمیم قلب عشق بورز. ممکن است کمی لطمه ببینی، اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است.

در مورد موضوعی که درست متوجه نشده ای درست قضاوت نکن.

وقتی از تو سوالی را پرسیدند که نمی خواستی جوابش را بدهی، لبخند بزن و بگو: "برای چه می خواهید بدانید؟"

هرگز موفقیت را پیش از موقع عیان نکن.

هیچوقت پایان فیلم ها و کتابهای خوب را برای دیگران تعریف نکن.

وقتی احساس خستگی می کنی اما ناچاری که به کارت ادامه بدهی، دست و صورتت را بشوی و یک جفت جوراب و یک پیراهن تمیز بپوش. آن وقت خواهی دید که نیروی دوباره بدست آورده ای.

هرگز پیش از سخنرانی غذای سنگین نخور.

راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نکن.

هیچوقت از بازار کهنه فروشها وسیله برقی نخر.

شغلی را انتخاب کن که روحت را هم به اندازه حساب بانکی ات غنی سازد.

سعی کن از آن افرادی نباشی که می گویند : " آماده، هدف، آتش "

هر وقت فرصت کردی دست فرزندانت را در دست بگیر. به زودی زمانی خواهد رسید که او اجازه این کار را به تو نخواهد داد.

چتری با رنگ روشن بخر. پیدا کردنش در میان چتر های مشکی آسان است و به روزهای غمگین بارانی شادی و نشاط می بخشد.

وقتی کت و شلوار تیره به تن داری شیرینی شکری نخور.

هیچوقت در محل کار درمورد مشکلات خانوادگی ات صحبت نکن.

وقتی در راه مسافرت، هنگام ناهار به شهری می رسی رستورانی را که در میدان شهر است انتخاب کن.

در حمام آواز بخوان.

در روز تولدت درختی بکار.

طوری زندگی کن که هر وقت فرزندانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به یاد تو بیفتند.

بچه ها را بعد از تنبیه در آغوش بگیر.

فقط آن کتابهایی را امانت بده که از نداشتن شان ناراحت نمی شوی.

ساعتت را پنج دقیقه جلوتر تنظیم کن.

هنگام بازی با بچه ها بگذار تا آنها برنده شوند.

شیر کم چرب بنوش.

هرگز در هنگام گرسنگی به خرید مواد غذایی نرو. اضافه بر احتیاج خرید خواهی کرد.

فروتن باش، پیش از آنکه تو به دنیا بیایی خیلی از کارها انجام شده بود.

از کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد، بترس.

فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی می رود که برای رسیدن به آن تلاش می کنند

Tuesday, October 5, 2010

مطلبی از حامد جان فرهاد

دو با جناق بنام كافی و نعمت سوار یک خر بودند . نعمت گفت اگر یک خر دیگر بود کافی بود. کافی گفت همین هم که هست نعمت است

Monday, October 4, 2010

خروش دریا

چرا دریا خروشان است
و ناله اش بی پایان است
بیش از عمریست که مینالد
گویا ذکراش به آسمان است
چراموج اش به دامان است
و همیشه به تغیان است
گاهی خیزاش چند باراست
گاهی سراش به پایان است
گاهی کرداب میازد
گاهی آرام و حیران است
چو حیات بخش انسان است
بدین نسبت پرشان است
که انسان زنده میدارد
که خود آفت به انسان است
خدایا رحم به انسان کن
که دور از رسم دوران است
جمیله همدمی آب شد
که انسان رنج به انسان است

Tuesday, September 21, 2010

Attitude

The longer I live, the more I realize the impact of attitude on life.

It is more important than the past, than education, than money, than circumstances, than failures, than success, than what other people think, say, or do.

It is more important than appearance, giftedness,or skill.

The remarkable thing is - we have a choice every day of our lives regarding the attitude we embrace for that day.

We cannot change our past. We cannot change the fact that people will act in a certain way. We cannot change the inevitable.

The only thing we can do is play on the one string we have, and that is our attitude...

I'm convinced that life is 10% what happens to me, and 90% how I react to it. And so it is with you.

We are all in charge of our attitudes.

Sunday, September 5, 2010

How to improve your sleep

بعد از سلام به همه میدانم اکثر ما با بد خوابی دست به گریبان هستیم و از این بیخوابی رنج میبریم که بنده هم یکی از آن دسته ها هستم مگر با این چند روش را که حالا برایتان مینوسم میتوانید تا یک فیصدی زیاد از این مشکل خود داری کنید

the following measures may help you sleep more soundly and wake up feeling more refreshed.

1- Establish a reguler bedtime.

2-Wake up at the same time each day , including weekends ,event if you haven't sleep well.

3-Avoid daytime napping.

4-Limit caffeine (coffee, tea, energy drinks, caffeinated sodas ), and don't have any for at least 4 to 6 hours before bedtime.

5-Avoid tobacco use, especially near bedtime and during the night. Nicotine is a stimulant.

6-Avoid using alcohol late in the evening . It can cause you to wake up later in the night.

7-Avoid heavy meals close to bedtime. A light snack may help you sleep.

8-Don't go to bed thirsty, but don't drink so much that have to urinate frequently.

9-Get some exercise every day; it can be easy or challenging . you should not exercise within 4 hours of bedtime, because activity increase metabolism and alertness for few hours.

10-Get plenty of sunlight in the outdoors, especially late, in the afternoon.

11-minimize noise in the house. Mask noise with a low, steady sound, such a fan on a slow speed or a radio tuned to low static. Use comfortable earplugs if needed.

12-Keep the room cool and dark. If you can't darken the room, use a sleep mask.

13-Use a pillow and mattress that are comfortable for you.

14-If watching the clock makes you anxious about sleep, turn the clock so you can't see it or put it in a drawer.

15-Reserve the bedroom for sleep . A bit of light reading may help you fall asleep, but if it doesn't find another place to read in the house . Avoid watching television in bed.

16-Set aside time for problem solving earlier in the day, so you don't carry anxious thoughts to bed. Try writing down your worries in a worry book, set it aside well before bedtime.

17-Participate in relaxing activities before bedtime. Try deep breathing , yoga, meditation, Tai chi, or muscle relaxation methods. Take a warm bath, play a quiet game or read a book.

18-If you can't fall asleep, or if you wake up in the middle of the night and don't fall back to sleep quickly, get out of bed and go to another room until you feel sleepy.

19-Keep track of sleep and lifestyle patterns in a sleep diary.

خدا کند این ۱۹ روند دستگیر خواب خوب و پر نعمت شما باشد

Thursday, September 2, 2010

Bonjan Boranny

Delicious Afghan Dish

Sunday, August 22, 2010

روزه ست

مگو حالی ندارم چونکه  روزهست
برای حال   به دل جاه دادن  اینست
مگیر چشم  و دلت   بر مال   مردم
که دل و دیده را پاک ساختن اینست
مشو مغرور  به  این  دو روزه دنیا
که فخر و را  ز پاه انداختن  اینست
جوانیم و غرور چند روزه با ما ست
دوائ   روح  و جان را زادن اینست
توکومک کن به هرکس گرکه خواهی
که  ماهی دل  بدست  آوردن  اینست
رمضان است بروعشق ورزبه مردم
که راه  دل  به چنگ  انداختن اینست
دهن   بستن سحر خیستن  و طا عت
برای  رسم   انسان   ساختن اینست
رمضان  ماه  روح  است   و ءبادت
غذائ روحست روان راساختن اینست
جمیله  رو  و با  روزه  دل  پاک کن
ترا فیض اش در این ماه بودن اینست

Monday, August 16, 2010

How to cook Rote in a very shot time

بعد از تقدیم احترام و عرض ادب امید همه دارای صحت و سلامتی باشید رمضان مبارک و روضه تان مقبول درگاه حق باد خواستم به مناسبت این ماه مبارک پختن یک غذا افغانی را به نام روت که هم میتوانیم دروفت افتارو هم در وقت سحر استفاده کنیم و بسیار خوشمزه و آسان و عاجل پز هم است برای تا نشان بدهم تا باشد آنرا بپزید و لزت ببرید

Monday, July 12, 2010

ژا له با ن

این شعر رادر شبی که خاک افغانستان را ترک میکردم گفته بودم نیمه شب سال نو بود باران زیادی باریده بود از دریا میگذ شتیم شبی بود وحشتناک ، دل خراش و بسیار غم انگیز خدا کند مورد علاقه شما قرار بگیرد و شما چنین شبی هرگیز نداشته باشید

ژاله میبارد ز چشمم ژال بان آهسته تر
دل گذاشتم جای خود بی دل روان آهسته تر
گر ترا شوقی سوارو عشق یارپیش میبرد
من ندارم دل دگر ای ژاله بان آهسته تر
تو در این ژاله با خود جسم بیجان میبری
جسم راهم زخم رسیده بری جان آیسته تر
باد بانو باد براند ژاله را با خود چه زود
توبه من رحم کن بران پاروزنان آهسته تر
من در این دیاد گذاشتم دل را با بیخ خویش
حال ز بیخ خود رها میرم بران آهسته تر
من گذاشتم همه یادو بود خویش اندر کنار
تو مرانم تیزدراین آب ژاله بان آهسته تر
ژاله های اشک سوزان از جبینم جاری اند
شوریش پوستم بشست ای ژاله بان آهسته تر
من ندانم بار دیگر باز سراغ گیرم ز او
زین رو بگذارسیر ببینم ژاله بان آهسته تر
دل و خاطرها صدایم میزنند از راه دور
بگذار آن مژده بگیرم ژاله بان آهسته تر
گر مرا ظلم گران بر کند ز اصلم بر عبهد
لاعقل بگذار ببینم تیز مران آهسته تر
وه که چه دردآوراست از بیخ وبنیاد دورشدن
این صدای بیخ وجان بین ژاله بان آهسته تر
همه را آنسوی دریا دیده ام بس خوارو زار
از برای درد بی درمان بران آهسته تر
توبه نال بر من ای دریا که روح ام آب شد
میروم خونین و داغان زین بران آهسته تر
صبح دم هم میرسد و ژاله همچون میرود
از برای تب و تابی اشک وجان آهسته تر
واه چه رنجی بردی آن شب توجمیله ازقضا
زین رو همیشه بگویم ای زمان آهسته تر

Monday, July 5, 2010

خوب عزیزان حالا هم با بلبل و نارنجی به کومک فرزانه جان برای تان درست کردن رسملای را یاد میدیم امید خوش تان بیاید پخته کنید و لذت ببرید مارا هم یاد کنید


Thursday, June 24, 2010

خود یافتن







خود بیاب جانا که دنیا همه در افگار توست
در دل و درفکر و اندر آنهمه پندار توست
گربه عشق بینی جهان بازعشق پیچدات به دور
گربه نفرت بینی باز نفرت در گفتار توست
گر بخواهی تا بیابی موقف ات اندر جهان
همه درتوست دردرون و درخوی رفتارتوست
روبیاب خویشتن و بازگو من بیابم دیگری
که شناخت همه کی دربندوباری کارتوست
تا نیابی خویشتن را توکجا یابی خدا
که آن خدایی متعال دررگ رگ پندارتوست
عشق به ورزجانم ودریاب منزلت دراین جهان
که جهان عشق است ودوستی واین همه دربارتوست
چون توخودیافتی و گشتی زنده اندراین جهان
همه گی درتوست ونورخالقت سالارتوست
گرجمیله توبخواهی باز شناسی خالق ات
روح او درتو ودر افگار ودرپندارتوست

Wednesday, June 23, 2010

مرگ نابه هنگام خواننده خوش آواز افغانستان رحیم مهریار

در گذشت خواننده خوش آوازافغانستان را برای یکایک از هنر دوستان افغان وبه خصوص فامیل محترم شان خانم پرستو و اولاد های عزیز شان و دیگر اعضای فامیل شان و یکایک هموطنانم تسلیت میگویم واقعآ خواننده چون آقای مهریار قرن ها کاراست تا در یک سرزمین زاده شود و از دست دادنش هم یک زایعه بزرگ است اما چه باید کرد جز اینکه صبر کرد و از خداوند برایش طلب مغفرت نمود ومن هیچگاه آقای رحیم مهریار را فراموش کرده نمیتوانم چون آقای مهریار در عروسی ما بودن و شب عروسی ما با آواز دل نشین شان با شکوه تر و زیباتر شده بود روح اش شاد و نامش پاینده باد

Saturday, May 8, 2010

مبارک باد بر تو روز مادر

روز مادر را به همه مادران عزیزتبریک میگویم و دست هرکدام تان را میفشارم و میبوسم
یک پاچه شعر مقبولی را به مناسبت روز مادر از دیوان آقای محمد کاظمی انتخاب نموده ام که تقدیم شما عزیزان میکنم تا باشد قدر مادر
را بدانیم

قدرمادر

بدانید قدر مادر را که مادر مهربان باشد
به فرمانش نهید سر را که مادر روح و جان باشد
بسی زحمت کشد مادر برای حفظ فرزندش
که جای مادران در آخرت باغ جنان باشد
بکوشد باغبان در باغ تا نخلی ثمر گیرد
همین مادر به فرزندش مثال باغبان باشد
دمی غافل نباشد از پرستاری اطفالش
شب و روزش به فکر او به هر وقت و زمان باشد
همه اولاد میدانندزحمت های مادر را
برای خلق دنیا زحمت مادر عیان باشد
همی کوشد برای اینکه فرزندش قوی گردد
که مادر آرزو دارد جوانش پهلوان باشد
ببین مادر چه زحمت کش بود در راه فرزندش
بود لازم به فرزندش به مادر قدردان باشد
نباشد زحمتش یک روز و یک هفته و یک سال
که این زحمت برای مادران در سالیان باشد
بگیرد نو جوانش را به زیر سایه لطفش
همیشه بر سر فرزند خود چون سایبان باشد
بود چشمان مادر بر قد و بالای فرزندش
ببیند قد و بالایش چو فرزند ش جوان باشد
بگو حرف خوشی را دا همأ با مام دلجو یت
مگو حرف درشتی را که بر مادر گران باشد
بگیرید دست مادر را به وقت پیری و سستی
خصوصأ آن زمانی را که مادرناتوان باشد
بود مهر و محبت فطری از مادر به فرزندش
که این لطف و محبت از خداوند جهان باشد
نباشد وصف مادر "کاظمی" در نظم واشعارت
که وصف مادران افزون تر از شرح و بیان باشد

Thursday, April 29, 2010

پیام من در دست بهار



به وطن و بر وطن دار برسان سلا م من را
به یتیم و بیوه زن ها بگو این گلا م من را
که منم چو مرغ بسمل ز رنج ات به خون طپیده
میزنم بوسه به رویت بگو این پیام من را

Wednesday, April 28, 2010

بعد از تقد یم سلام و احترام به یکا یک شما عزیزان خواستم درباره
RFB & D ( recording for Blind and Dyslexic )
برایتان کمی معلومات بدهم بنده هم گاهی با یشان داوطلبانه همکاری دارم کارشان قسمی که از نام شان پیدا است کتاب های زیادی را مثلی کتاب های مکتب ویا ناول های با ارزش و یا کتاب های علمی را به شکل ادیو ثبت میکنند و با ز در اختیاری نابینایان و او اشخا صی که نظر به مشکلات استخوانی و یا نداشتن دست ویا آنهای که حرف هارا در جاهش نمیبینند میگذارند که این کار خیر برای این اشخاص بسیار ماثر است اگر شما شخصی را با این مشخصات میشناسید به این ساید
RFB&D.ORG
معرفی کنید و ایشان میتوانند این کتاب ها را به شکل مجانی از انترنیت دونلود کنند و بشنوند بسیار موثر خواهد بود بنده در آینده نزدیک مصاحبه با ایشان خواهم داشت موفقیت همه را خواهانم

Wednesday, April 21, 2010

شکارچی و کبک

یک نفر شکاچی کبکی را اسیر کرد و میخواست او را بکشد کبک رو به شکاچی کرده و گفت ! لطفأ مرا ببخش بگذار بروم و اگر مرا بگذاری بروم و نکشی او میتواند یک تعداد زیاد کبک های دیگر را به هزاران بهانه به شکار او بیارد . شکارچی از این گفته و وعده کبک بسیار مایوس شد و گفت همین دلیل برای گشتن تو کافی است که تو برای نجات و حفظ حیات خود حاضر شدی تمام دوستان و اقارب خود را به گشتن بدهی

واقعأ د ل ا نگیز و خوش آ یند نخواهد بو د که آ دم بخا طر آ رامش و یا بخا طر مفا د شخصی خود پای به منا فع و خوشی های دیگران بگذارد . امید ما یکی از آنها نبا شیم

Thursday, April 8, 2010

بعداز تقدیم سلام و عرض ادب به یکایک شما عزیزان این بارخواستم در باره فیلسوف و عالم شرق زمین لقمان حکیم که ما سوره هم در قران کریم در این نام داریم سر سخن باز کنم لقمان را درغرب زمین به نام "ایسوب"میشناسند لقمان در احوالی ۶۲۰ قبل از میلادمیزیست و در اصل غلام زاده بود مگر نظر به فهم و دانش که داشت صاحب اش "رانتوس"اوراآزاد کرد و نظر به تیز هوشی اش دردربار شاه "لیدیا"راه یافت و به شهرت رسید و "کراسس"شاه لیدیااز او خواست که در ساردزندگی کند ولقمان آنرا پزیرفت و مورد نوازش فراوان شاه لیدیا قرارکر فت پس از آن در شهر های دیگر یونان سفر کردو مردم رااز داستان های انتباهی خود آگاه ساخت شاه یکمقدارزیادطلابه او فرستاد تا به مردم آن محل بدهد مگر لقمان از وضع حسودانه و جسورانه آن مردم به حدی برافرخته شد که طلاهارادوباره به شاه فرستاد و مردم "دلقی"از این وضع بر افرخته شده و او رابه اتهام بی دینی به قتل رساندندمگر بعد از مرگ لقمان باشندگان "دلقی"به مصیبت های زیاد گرفتار شدند و به جرم خود اعتراف کردند لقمان را به نام پدرداستان های انتباهی یونان میخوانند هر چه در باره لقمان بگویم کم گفتیم وقتی لقمان غلام بود یک روز مالک اش به او گفت "در بازار برو و بهترین چیز را خریداری کن لقمان رفت و زبان خرید باز مالک از او خواست حال برو و بدترین چیز را بخر این بار هم لقمان زبان خرید مالک علت را از او پرسید گفت اگر زبان در راه صلح و محبت به کار برود از آن چیزی بهتر نیست و اگر در راه بدی و نفاق به کار برود از آن چیزی بدتر نیست " داستان های لقمان به صورت شفاهی توسط او گفته شده بود بعدا متفکرین داستانهای او را که اکثرآ از زبان حیوانات است با مسایل اجتماعی و سیاسی مما لک خود وفق داده اند و از آن استفاده کرده انددر آینده انشاالا از داستان هایش برایتان خواهم گفت

Tuesday, April 6, 2010

اندرون من بیچاره ندانم چیست که من خموشم واو در فغان و در غوغاست

باعرض سلام و احترام فراوان یک سروده میهنی را تقدیم شما عزیزان میکنم امید به پزیرید

کجا هی ام من

اگر افغان نیم کجایی ام من
به زیر بال کی پنهانی ام من
چو شاخ پر گلی از ریشه دورم
بری وصلت برآن حیرانی ام من
اگر گویم که افغان بیخ من نیست
به خود هیله زدم هوایی ام من
جمیله فخر کن بر بیخ و ریشه
که بی ریشه و بیخ هر جای ام من

Tuesday, March 30, 2010

what is LOVE

Never Pretend to a love which you do not actually feel , for love is not ours to command. " Alan Watts "


clarity of mind means clarity of passion too this is why a great and clear mind loves ardently and sees distinctly what is loves. " Blaise Pascal 1623-1662 "


The meeting of tow personalities is like the contact of tow chemical substance:If there is any reaction both are transformed . " Cart Jung 1875-1961 "


All love that has not friendship for its base, is like a mansion built upon sand .
"Ella wheeler Wilcox 2004 "


Just because you love someone doesn't mean you have to be involved with them, love is not a bandage to cover wounds. " Hugh Elliott 2004 "


We can only learn to love by loving. " Murdoch 1919-1999 "

Wednesday, March 24, 2010

Touring Kabul with Bul Bul and Narrengy



امیدوار هستم از این ویدو هم خوش تان آمده باشد .خدا نگهدار تا مطلب دیگر

Tuesday, March 23, 2010

سیری به سرزمین غریب مگرپر مایه ما




I hope you like it and that you will be our viewer forever !!!!!

With love
Jamila

Monday, January 11, 2010

سلام به تو ای هموطن

سلام به همه شما هموطنا ن عزیز و هم زبانان عزیزی که در این بلاک سر زدید . خداوند همه شما را در پناه و عزت خود نگاه دارد . خوشحال هستم که از این طریقه توا نستم باز در خدمت شما عزیزان باشم و با یاری خداوند متعال اطلاحا تی را که از اینطرف و آنطرف جمع آوری میکنم با شما عزیزان درمیان بگزارم البته برای پیشبرد اینکار به هر نوع کومک شما عزیزان ضرورت دارم ، چون با یک نفر به تنهاهی اصلأ کاری به پیش نمیرود و اگر هم برود به اندازه کارچنددست و چند فکری متحد و قوی مأثر نمیباشد . امیدوارم در این راسته مراتنها نگزارید : هر چیزی که به نظرشما جالب و قابل روشن ساختن اذهان دیگران بود از راه ایمل ، تلیفون ، پست و یا هر نوع که برای شما آسانتر باشد بفرستید تا در این بلاک خود شما اضافه کنم تا باشد همه ما از آن بهره مند شویم و با هم دست ها را ببندیم وبا یک رویه قوی و سازنده یک دیگر را تشویق کنیم و به طرف روشنی ها بکشانیم به همین امید سفری داریم به " افغانستان عزیز با بلبل و نارنجی " که امید خوشتان بیاید.