Monday, November 1, 2010

نمید انم

خدایا من نمیدانم اگر گویم که میدانم
گی هستم من چراهستم نمیدانم نمیدانم
ز آب آیم ز خاک آیم نمیدانم نمیدانم
کجا میرم چرامیرم و آخرم نمیدانم
یکی را دیده ام روزی چه با قدرت و با شوکت
دیگر روزاش به زیرخاک نمیدانم نمیدانم
همین دانم که این دو روز به مثلی امتحان برماست
بغییر از این برای چیست نمیدانم نمیدانم
بیا جانا بده عشقی بکن لطفی بشوی اشکی
به جز خوبی چه است معنی نمیدانم نمیدانم
جمیله بس تلاش ها کرد که راز این جهان داند
مگر آخر با خود میگفت نمیدانم نمیدانم

No comments:

Post a Comment