Wednesday, November 24, 2010

Happy Thanksgiving

Happy Thanksgiving to all and god bless all of you with your family .

From, Anne Graham

Anne Graham Lotz, an author, lost sleep because she got robbed of everything in her house. . . Then she fell asleep counting her blessings. Here is the alphabetical list of gems that she came up with -- 26 blessings in all:

She realized she was --
Accepted . . . Beloved . . . Chosen . . .
Delivered . . . Enlightened . . . Forgiven . . .

She discovered she had --
Grace . . . Hope . . . Inheritance (eternally now) . . .
Justification . . . Knowledge . . . Love . . .
Mercy . . . Nearness . . . Oneness . . .
Peace . . . Quickening of the Spirit.

She reminded herself she was --
Redeemed . . . Sealed . . .
Treasured . . . United . . .
Validated (as authentic child) . . .

In conclusion, she decided she had --
His Wisdom (in love) . . .

And one day she would be --
eXalted (with the Presence)
(Yawning with Yahweh)
z z z z z z z z z z z z z z

That's one way of counting our blessings.

Sunday, November 7, 2010

ذوق و سلیقه لاری داری در افغانستان


در باره زبان فارسی

این یادداشت در ستون «کارگاه شعر» صفحه هنر یک شنبه 10 آبان 1389 در روزنامة قدس چاپ شد و اینک پیشکش خوانندگان وبلاگ می‌کنم.

حکایت تلخ آنچه در قرنهای اخیر بر سر زبان فارسی و فارسی‌زبانان آمد، در این مجال کوتاه بازگفتنی نیست‌. این قدر می‌توان گفت که به سبب ناملایماتی که قلمرو زبان فارسی از هر جانب دید، این زبان در بسیاری از سرزمینهایی که روزی در سیطره داشت‌، برافتاد و در بسیاری نیز با تنگناهایی روبه‌رو شد.


مردم هندوستان‌، آسیای صغیر و پاره‌هایی از سرزمینهای ماورأالنهر، زبان فارسی را از کف دادند. در تاجیکستان‌، زبان و ادب فارسی باقی ماند، ولی خط آن بدل شد و در افغانستان این زبان در قرنهای اخیر نامهربانیهای بسیاری از سوی دولتمردان این کشور دید.

نیمة اول قرن حاضر خورشیدی را می‌توان دوران اوج افتراق میان فارسی‌زبانان دانست‌، چون در همه جای خارج از ایران سیاستهای ضد فارسی حاکم بود و در ایران نیز گرایشهای ناسیونالیستی‌، اجازة نگاه به بیرون مرزها را نمی‌داد. چنین بود که بسیاری از فارسی‌زبانان در بی‌خبری از همدیگر به سر می‌بردند و اگر هم گاهی گفت‌وگویی میان آنان برقرار بود، بیشتر از نوع جدال بر سر مفاخر زبان و ادب فارسی بود که از کجایند و به چه کشوری تعلّق دارند.

ولی یکی دو دهه است که گویا فارسی‌زبانان کشورهای مجاور در پی بازیافتن همدیگر و ایجاد نوعی وفاق هستند. و بیجا نیست اگر بگوییم که مبشّران این وفاق و همدلی‌، شاعران بوده‌اند.

حضور جمع وسیعی از مردم افغانستان و نیز تعدادی از اهل ادب تاجیکستان در ایران‌; شکل‌گیری رایزنیهای فرهنگی ایران در کشورهای همسایه و به ویژه تصدّی بعضی از شاعران نامدار ایران همچون علی موسوی گرمارودی‌، محمدحسین جعفریان و علی‌رضا قزوه در مقاطعی در این رایزنی‌ها، زمینه‌های عملی این وفاق را بیشتر کرد، به گونه‌ای که اکنون شاعران فارسی‌زبان این منطقه‌، بیش از همه اقشار و گروههای دیگر با هم ارتباط دارند، شعر همدیگر را می‌خوانند و تبادل تجربه می‌کنند.

اما در دنیای مجازی به سبب سهولت دسترسی‌، این ارتباط بسی محکم‌تر و زنده‌تر شده است و کم کم شاهد برپایی پایگاهها و وبلاگهای ادبی مشترک هستیم‌، مثل وبلاگ تازه تأسیس «شعر فارسی‌زبانان‌».

این وبلاگ از سوی انجمن ادبی بیدل دهلوی وابسته به رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلی تأسیس شده است و ابتکار آن با شاعر توانمند زبان فارسی علی‌رضا قزوه بوده است که چند سالی است مسئولیت این رایزنی را برعهده دارد. البته دو تن از دیگر شاعران نامدار معاصر، سعید بیابانکی و عبدالرحیم سعیدی راد در مدیریت آن با او همکاری دارند.

آنچه در این وبلاگ قابل توجه است‌، یک برنامة مشخص مسابقه‌وار است‌. آن‌گونه که در طلیعة وبلاگ گفته شده است‌، هر هفته پنج شعر از پنج شاعر فارسی‌زبان از کشورهای مختلف در این وبلاگ درج می‌شود و سپس با نظر خوانندگان وبلاگ و مدیران آن‌، یکی از این شاعران به عنوان شاعر هفته معرفی می‌شود. این معرفی سپس به صورت شاعر ماه و شاعر سال نیز ادامه خواهد یافت‌.

نشانی وبلاگ این است‌: irafta.blogfa.com . برای به خاطر سپردن آن‌، بد نیست بدانیم که هر دو حرف‌، مخفف نام یکی از سه کشور ایران‌، افغانستان و تاجیکستان است‌.

ولی ظاهر وبلاگ‌، گذشته از عکسهایی که از چند فارسی‌زبان دارد و نیز پیوندهایی به وبلاگهای بسیاری از شاعران‌، یک قالب تیره‌، دلگیر و دشوارخوان است‌، به گونه‌ای که چشم آدمی به زحمت می‌تواند تا آخر آن را با یک نظر تعقیب کند. امیدواریم که مدیران آن‌، فکری برای جنبة صوری وبلاگ نیز بکنند. (خوشبختانه این امر به زودی رخ داد و اکنون قالب وبلاگ روشن و چشم‌نواز شده است.)

به هر حال تأسیس این وبلاگ گشایش یک پنجرة دیگر در این دیوار کهن ایجاد شده میان همزبانان را نوید می‌دهد. این امیدواری هست که کار با همین جدّیت که شروع شده است‌، ادامه یابد و مشغله‌های گوناگون مدیران وبلاگ‌، آنان را از سرپرستی و به روز ساختن آن باز ندارد.

Paris with Ali and Adam

http://www.youtube.com/watch?v=DS50Kqfwjn8

مطلبی از حامد جان فرهاد

حامد کرزی رئیس جمهور. زنبور بی عسل

محمد قسیم فهیم معاون اول رئیس جمهور. پر ستاره ترین مارشال آسمان کشور

محمد کریم خلیلی معاون دوم رئیس جمهور. اولین مستشار الملک افغان

زلمی رسول وزیر خارجه. کلید مشکل گشای خارجیان

بسم الله محمدی وزیر داخله. وعده دهنده بی عمل

انور الحق احدی وزیر تجارت. ثروتمندترین تاجر بی تجارتخانه

عبدالقدوس حمیدی وزیر فواید عامه. میوه هزار فایده

جماهیر انوری وزیر امور مهاجرین. پدر دلسوز و منفور آوارگان

اسدالله خالد وزیر سرحدات. مسئول اداره مستعمرات افغانستان

ضرار احمد مقبل وزیر مبارزه با مواد مخدر. یگانه حامی معتادان بی پناه کشور

آمنه افضلی وزیر کار و امور اجتماعی. کارگر بانو

حبیب الله غالب وزیر عدلیه. خاتم العادلین

عبدالرحیم وردک وزیر دفاع. جومونگ افسانه ای افغانستان

عمر زاخیلوال وزیر مالیه. شریک دزد و رفیق قافله

غلام فاروق وردک وزیر معارف. همه کاره خود شیرین کن

مخدوم رهین وزیر اطلاعات و فرهنگ. جستجوگر ناموفق فرهنگ ناب افغانی

آصف رحیمی وزیر زراعت. دهقان فداکار

عبدالهادی ارغندیوال وزیر اقتصاد. ترازوی دیجیتال کرزی

جارالله منصوری وزیر انکشاف دهات. همبازی کودکان روستایی

وحیدالله شهرانی وزیر معادن و صنایع. مار سر گنجینه

محمد یوسف نیازی وزیر حج و اوقاف. مرد مومن مسجد ندیده

ثریا دلیل سرپرست وزارت صحت عامه. پزشک خانواده

محمد اسماعیل خان . امپراتور آبها و برقها

صبغت الله مجددی. پدر مقدس دعاگوی ملت

برهان الدین ربانی. رهبر به جا مانده از کاروان شهادت

عبدالرشید دوستم . ناشناخته ترین دلبر

یونس قانونی. چوکی دوست ترین وکیل پارلمان

رمضان بشر دوست. نامزد دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری

Friday, November 5, 2010

چه پروا دارد

دل من بری کدامین سر و سودا دارد
بری این ملک چو بیگانه بدل جاه دارد
یا برآن خاک گهن که در رگم راه دارد
بری وصل من و تو دائم تمنا دارد
این مرا داد همه چیزوزدل هم ممنون ام
مگر از بهری دل من چه پروا دارد
دل من پیش همان هم وطن مظلوم است
که به هر قصه و داستان من سودا دارد
من شکستم زدرخت خویش سا لهای دراز
کی در اینجا غم آن شاخچه یی تنها دارد
من و تو شاخچه یک بیخ ویک بنیاد یم
غیر ما کی غم آن درخت یکتاه دارد
ملک بیگانه نشاید که ترا ملک شود
دل من بری همین است که غوغا دارد
جمیله بری وطن باید ز دل یکجا بود
ورنه کی بری تو و ملک تو پروا دارد

Monday, November 1, 2010

نمید انم

خدایا من نمیدانم اگر گویم که میدانم
گی هستم من چراهستم نمیدانم نمیدانم
ز آب آیم ز خاک آیم نمیدانم نمیدانم
کجا میرم چرامیرم و آخرم نمیدانم
یکی را دیده ام روزی چه با قدرت و با شوکت
دیگر روزاش به زیرخاک نمیدانم نمیدانم
همین دانم که این دو روز به مثلی امتحان برماست
بغییر از این برای چیست نمیدانم نمیدانم
بیا جانا بده عشقی بکن لطفی بشوی اشکی
به جز خوبی چه است معنی نمیدانم نمیدانم
جمیله بس تلاش ها کرد که راز این جهان داند
مگر آخر با خود میگفت نمیدانم نمیدانم