Delicious Afghan Dish
Thursday, September 2, 2010
Sunday, August 22, 2010
روزه ست
مگو حالی ندارم چونکه روزهست
برای حال به دل جاه دادن اینست
مگیر چشم و دلت بر مال مردم
که دل و دیده را پاک ساختن اینست
مشو مغرور به این دو روزه دنیا
که فخر و را ز پاه انداختن اینست
جوانیم و غرور چند روزه با ما ست
دوائ روح و جان را زادن اینست
توکومک کن به هرکس گرکه خواهی
که ماهی دل بدست آوردن اینست
رمضان است بروعشق ورزبه مردم
که راه دل به چنگ انداختن اینست
دهن بستن سحر خیستن و طا عت
برای رسم انسان ساختن اینست
رمضان ماه روح است و ءبادت
غذائ روحست روان راساختن اینست
جمیله رو و با روزه دل پاک کن
ترا فیض اش در این ماه بودن اینست
برای حال به دل جاه دادن اینست
مگیر چشم و دلت بر مال مردم
که دل و دیده را پاک ساختن اینست
مشو مغرور به این دو روزه دنیا
که فخر و را ز پاه انداختن اینست
جوانیم و غرور چند روزه با ما ست
دوائ روح و جان را زادن اینست
توکومک کن به هرکس گرکه خواهی
که ماهی دل بدست آوردن اینست
رمضان است بروعشق ورزبه مردم
که راه دل به چنگ انداختن اینست
دهن بستن سحر خیستن و طا عت
برای رسم انسان ساختن اینست
رمضان ماه روح است و ءبادت
غذائ روحست روان راساختن اینست
جمیله رو و با روزه دل پاک کن
ترا فیض اش در این ماه بودن اینست
Monday, August 16, 2010
How to cook Rote in a very shot time
بعد از تقدیم احترام و عرض ادب امید همه دارای صحت و سلامتی باشید رمضان مبارک و روضه تان مقبول درگاه حق باد خواستم به مناسبت این ماه مبارک پختن یک غذا افغانی را به نام روت که هم میتوانیم دروفت افتارو هم در وقت سحر استفاده کنیم و بسیار خوشمزه و آسان و عاجل پز هم است برای تا نشان بدهم تا باشد آنرا بپزید و لزت ببرید
Monday, July 12, 2010
ژا له با ن
این شعر رادر شبی که خاک افغانستان را ترک میکردم گفته بودم نیمه شب سال نو بود باران زیادی باریده بود از دریا میگذ شتیم شبی بود وحشتناک ، دل خراش و بسیار غم انگیز خدا کند مورد علاقه شما قرار بگیرد و شما چنین شبی هرگیز نداشته باشید
ژاله میبارد ز چشمم ژال بان آهسته تر
دل گذاشتم جای خود بی دل روان آهسته تر
گر ترا شوقی سوارو عشق یارپیش میبرد
من ندارم دل دگر ای ژاله بان آهسته تر
تو در این ژاله با خود جسم بیجان میبری
جسم راهم زخم رسیده بری جان آیسته تر
باد بانو باد براند ژاله را با خود چه زود
توبه من رحم کن بران پاروزنان آهسته تر
من در این دیاد گذاشتم دل را با بیخ خویش
حال ز بیخ خود رها میرم بران آهسته تر
من گذاشتم همه یادو بود خویش اندر کنار
تو مرانم تیزدراین آب ژاله بان آهسته تر
ژاله های اشک سوزان از جبینم جاری اند
شوریش پوستم بشست ای ژاله بان آهسته تر
من ندانم بار دیگر باز سراغ گیرم ز او
زین رو بگذارسیر ببینم ژاله بان آهسته تر
دل و خاطرها صدایم میزنند از راه دور
بگذار آن مژده بگیرم ژاله بان آهسته تر
گر مرا ظلم گران بر کند ز اصلم بر عبهد
لاعقل بگذار ببینم تیز مران آهسته تر
وه که چه دردآوراست از بیخ وبنیاد دورشدن
این صدای بیخ وجان بین ژاله بان آهسته تر
همه را آنسوی دریا دیده ام بس خوارو زار
از برای درد بی درمان بران آهسته تر
توبه نال بر من ای دریا که روح ام آب شد
میروم خونین و داغان زین بران آهسته تر
صبح دم هم میرسد و ژاله همچون میرود
از برای تب و تابی اشک وجان آهسته تر
واه چه رنجی بردی آن شب توجمیله ازقضا
زین رو همیشه بگویم ای زمان آهسته تر
ژاله میبارد ز چشمم ژال بان آهسته تر
دل گذاشتم جای خود بی دل روان آهسته تر
گر ترا شوقی سوارو عشق یارپیش میبرد
من ندارم دل دگر ای ژاله بان آهسته تر
تو در این ژاله با خود جسم بیجان میبری
جسم راهم زخم رسیده بری جان آیسته تر
باد بانو باد براند ژاله را با خود چه زود
توبه من رحم کن بران پاروزنان آهسته تر
من در این دیاد گذاشتم دل را با بیخ خویش
حال ز بیخ خود رها میرم بران آهسته تر
من گذاشتم همه یادو بود خویش اندر کنار
تو مرانم تیزدراین آب ژاله بان آهسته تر
ژاله های اشک سوزان از جبینم جاری اند
شوریش پوستم بشست ای ژاله بان آهسته تر
من ندانم بار دیگر باز سراغ گیرم ز او
زین رو بگذارسیر ببینم ژاله بان آهسته تر
دل و خاطرها صدایم میزنند از راه دور
بگذار آن مژده بگیرم ژاله بان آهسته تر
گر مرا ظلم گران بر کند ز اصلم بر عبهد
لاعقل بگذار ببینم تیز مران آهسته تر
وه که چه دردآوراست از بیخ وبنیاد دورشدن
این صدای بیخ وجان بین ژاله بان آهسته تر
همه را آنسوی دریا دیده ام بس خوارو زار
از برای درد بی درمان بران آهسته تر
توبه نال بر من ای دریا که روح ام آب شد
میروم خونین و داغان زین بران آهسته تر
صبح دم هم میرسد و ژاله همچون میرود
از برای تب و تابی اشک وجان آهسته تر
واه چه رنجی بردی آن شب توجمیله ازقضا
زین رو همیشه بگویم ای زمان آهسته تر
Monday, July 5, 2010
Thursday, June 24, 2010
خود یافتن






خود بیاب جانا که دنیا همه در افگار توست
در دل و درفکر و اندر آنهمه پندار توست
گربه عشق بینی جهان بازعشق پیچدات به دور
گربه نفرت بینی باز نفرت در گفتار توست
گر بخواهی تا بیابی موقف ات اندر جهان
همه درتوست دردرون و درخوی رفتارتوست
روبیاب خویشتن و بازگو من بیابم دیگری
که شناخت همه کی دربندوباری کارتوست
تا نیابی خویشتن را توکجا یابی خدا
که آن خدایی متعال دررگ رگ پندارتوست
عشق به ورزجانم ودریاب منزلت دراین جهان
که جهان عشق است ودوستی واین همه دربارتوست
چون توخودیافتی و گشتی زنده اندراین جهان
همه گی درتوست ونورخالقت سالارتوست
گرجمیله توبخواهی باز شناسی خالق ات
روح او درتو ودر افگار ودرپندارتوست
Wednesday, June 23, 2010
مرگ نابه هنگام خواننده خوش آواز افغانستان رحیم مهریار
در گذشت خواننده خوش آوازافغانستان را برای یکایک از هنر دوستان افغان وبه خصوص فامیل محترم شان خانم پرستو و اولاد های عزیز شان و دیگر اعضای فامیل شان و یکایک هموطنانم تسلیت میگویم واقعآ خواننده چون آقای مهریار قرن ها کاراست تا در یک سرزمین زاده شود و از دست دادنش هم یک زایعه بزرگ است اما چه باید کرد جز اینکه صبر کرد و از خداوند برایش طلب مغفرت نمود ومن هیچگاه آقای رحیم مهریار را فراموش کرده نمیتوانم چون آقای مهریار در عروسی ما بودن و شب عروسی ما با آواز دل نشین شان با شکوه تر و زیباتر شده بود روح اش شاد و نامش پاینده باد
Subscribe to:
Posts (Atom)