دو درد مشترك از دو مرد بزرگ تاريخ
گلواژه های نـــــاب و پرمعنای زندگی
سازنده ترین کلمه گذشت است
آن را تمرین کن
پرمعنی ترین کلمه ما است
آن را به کار بر
عمیق ترین کلمه عشق است
به آن ارج بده
بی رحم ترین کلمه تنفر است
با آن بازی نکن
خودخواهانه ترین کلمه من است
از آن حذر کن
ناپایدارترین کلمه خشم است
آن را فرو بر
بازدارنده ترین کلمه ترس است
با آن مقابله کن
با نشاط ترین کلمه کار است
به آن بپرداز
پوچ ترین کلمه طمع است
آن را بکش
سازنده ترین کلمه صبر است
برای داشتنش دعا کن
روشن ترین کلمه امید است
به آن امیدوار باش
ضعیف ترین کلمه حسرت است
حسرت کش نباش
تواناترین کلمه دانش است
آن را فرا گیر
محکم ترین کلمه پشتکار است
آن را داشته باش
سمی ترین کلمه شانس است
به امید آن نباش
لطیف ترین کلمه لبخند است
آن را حفظ کن
ضروری ترین کلمه تفاهم است
آن را ایجاد کن
سالم ترین کلمه سلامتی است
به آن اهمیت بده
اصلی ترین کلمه اعتماد است
به آن اعتماد کن
دوستانه ترین کلمه رفاقت است
از آن سو استفاده نکن
زیباترین کلمه راستی است
با آن روراست باش
زشت ترین کلمه تمسخر است
دوست داری با تو چنین شود؟!
موقر ترین کلمه احترام است
برایش ارزش قائل شو
آرامترین کلمه آرامش است
آرامش را دریاب
عاقلانه ترین کلمه احتیاط است
حواست را جمع کن
دست و پا گیر ترین کلمه محدودیت است
اجازه نده مانع پیشرفتت شود
سخت ترین کلمه غیر ممکن است
غیر ممکن وجود ندارد
مخرب ترین کلمه شتابزدگی است
مواظب پل های پشت سرت باش
تاریک ترین کلمه نادانی است
آن را با نور علم روشن کن
کشنده ترین کلمه اضطراب است
آن را نادیده بگیر
صبور ترین کلمه انتظار است
منتظرش بمان
با ارزش ترین کلمه بخشش است
برای بخشش هیچوقت دیر نیست
قشنگ ترین کلمه خوشرویی است
راز زیبایی در آن نهفته است
رسا ترین کلمه وفاداری است
بدان که جمع همیشه بهتر از یک فرد بودن است
محرک ترین کلمه هدفمندی است
زندگی بدون آن پوچ است
و
هدفمند ترین کلمه موفقیت است
پس پیش به سوی موفقیت
--
--
نتیجه زندگی ، چیزهایی نیست که جمع میکنیم
بلکه
قلب هایی است که جذب میکنیم
Oui, ceci est une belle leçon de vie. Certains se lamentent pour des choses insignifiantes.
آری، این آموزه ای زیبا برای زندگیست. عده ای بخاطر هیچ و پوچ دائم در حال آه و ناله هستند.
> >
> >
> > > > > Qian HongYan - elle a perdu ses deux jambes dans un accident.
کیان هونگ یان هر دو پایش را در سانحه ای از دست داده است.
Sa famille chinoise est très pauvre et n'a pas les moyens nécessaires pour lui acheter des prothèses. Elle se sert alors d'un ballon de basket pour se déplacer.
خانواده چینی اش بسیار فقیر بوده و تونایی خرید پروتز را برایش ندارد. لذا از توپ بسکتبال برای جابجا شدن استفاده می کند.
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > > Qian se sert de deux appuis en bois. Elle ne se plaint jamais. Elle a déjà usé six ballons de basket
کیان از دو دستگیره چوبی کمک می گیرد. هرگز گله و شکایت نمی کند. و تابحال از 6 توپ بسکتبال استفاده کرده است.
> > > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > > elle va à l'école.
او به مدرسه می رود.
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > > Toujours avec un grand sourire.....
همیشه با لبخندی به پهنای صورتش...
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > > toujours courageuse
همیشه با روحیه
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > > Toujours positive. Avec ton aide, elle pourra avoir une paire de jambes.
همیشه مثبت اندیش. با کمک تو، او خواهد توانست یه جفت پا تهیه کند.
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > >
> > > > > S'il te plait, renvoie cet email à tes Amis. AOL va reverser 10 centimes pour chaque email.